سلنا سلنا ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره
سانیارسانیار، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

ماه خونه ما؛ سلنا

گردشهاي دو نفري:)

من و سلنا جون از ديروز شروع كرديم كه موقع ظهر كه افتاب پهن شده رو زمين و همه جا رو حسابي گرم كرده بريم با هم گردش و پياده روي توي پارك نزديك خونه (به قول بابايي حياطمون ). آره ديگه كالسكه رو بر ميدارم اين عسل كيجو رو ميزارم توش و ميريم توي پارك . چند دور پياده روي و البته امروز خريد هم كرديم با هم . ديروز يك خانمي اومد گفت : واي جوراب دخترتون افتاده بود من برداشتم (تكرار داستان سيندرلاي من ) بدو بدو رفتم گرفتم . بعدش يك مامان بزرگ اومد با نوه اش به اسم الينا ، كلي صحبت كرديم و البته دخترم اون موقع خواب بود. وقتي سلنا توي پارك شير ميخوره چون آفتاب بهش ميخوره و دوست داره چشماش رو ببنده چند دقيقه اي نميگذره كه ماماني ميبينم بله سفيذبرف...
2 اسفند 1391

مكالمه مادر دختري :)

مامان سما : دختر قشنگ با دندنون گير بايد چي كار كرد؟ سلنا جوجو: قبل حرف زدن بايد فكر كرد ماماني بعدش جواب داد !!!آم آم آم  اجازه بده الان ميگم   بايد باهاش دالي بازي كرد  ماماني ؟آره مامان سما: نه شكلات ! نه شوكو رولم نه! سلنا گولو: آهان فهميدن ماماني ! بايد عين النگو كرد تو دست مامان سما : نه كيجو ! سلنا لوسه : ميدونم خواستم شوخي كنم ! ميگيري تو دستت! ماماني :آفرين دخترم نه ! بعدش! بعدش دستت رو ميخوري! اينجوري بدو بيا بغل مامان يك بوس بده     ...
1 اسفند 1391